وقتیی سوال مـی‌کند ازدواج خوب هست یـا نـه، مو های بینی چه فایده ای دارد درون حقیقت به‌طور غیرمستقیم مـی‌پرسد ازدواج چه فایده‌ای به منظور من دارد؟ چه مشکلاتی از مسایل زندگی مرا حل مـی‌کند.

هر اتفاق تکراری درون زندگی، به‌خصوص اتفاقاتی کـه روی ضرورت رخ دادنشان توافق‌های جمعی وجود دارد، بدون هیچ شک و تردیدی به منظور حل یک یـا چند مشکل بـه وجود مـی‌آیند…

ازدواج هم جزو یکی از این اتفاق‌هایی هست که تمام نسل‌های بشر درون سراسر جهان روی ضرورت رخ آن بـه توافق رسیده‌اند.

به زبان خیلی ساده ازدواج یک راه‌حل هست برای حل مسایل و مشکلاتی کـه قبل از ازدواج وجود دارند و بعد از ازدواج قرار هست حل و رفع شوند و یـا کم‌رنگ گردند.

این‌که ازدواج چیز خوبی هست یـا نـه، یک سوال فرعی است. مو های بینی چه فایده ای دارد درون واقع تمرکز روی خوب یـا بد بودن ازدواج خیلی مواقع آن جنبه راه‌حل‌گرایـانـه این پیوند مقدس را ضعیف مـی‌کند و به یک قضاوت ساده و پیش پا افتاده خوب یـا بد تبدیل مـی‌کند.

وقتیی سوال مـی‌کند ازدواج خوب هست یـا نـه، درون حقیقت به‌طور غیرمستقیم مـی‌پرسد ازدواج چه فایده‌ای به منظور من دارد؟ چه مشکلاتی از مسایل زندگی مرا حل مـی‌کند و آیـا درون بهبود شرایط روانی و ذهنی و جسمـی من موثر هست یـا نـه؟

بیـایید ما هم از این فرصت استفاده کنیم و کمـی از این زاویـه یعنی از پنجره راه‌حل‌گرایـانـه بـه ازدواج نگاه کنیم. مو های بینی چه فایده ای دارد بیـایید با هم روی این موضوع تامل کنیم کـه این اتفاق بزرگ درون زندگی قرار هست چه مسایل و مشکلاتی را از پیش روی ما بردارد.

مشکلی بـه نام تنـهایی

ازدواج یک اتفاق دونفره است. دو نفری کـه باید از دو جنس مخالف باشند. دو کـه با هم تفاوت‌های ذاتی و طبیعی داشته باشند. دو نفری کـه به خاطر تفاوت فطری وجودشان قادر باشند کـه از دو پنجره مختلف بـه زندگی نگاه کنند. دو نفری کـه برخلاف توهمـی کـه شایع شده از یک جنس نباشند و از یک پنجره بـه زندگی نگاه نکنند. بلکه دو شخصیت کاملا متفاوت باشند کـه به یک سمت و راستا نگاه کنند. نگاه بـه یک هدف از حداقل دو زاویـه متفاوت. این تفاوت و تمایز ذاتی هم درون طبیعت و هم درون شیوه نگاه باعث مـی‌شود کـه مشکلی بـه نام تنـهایی بـه یک‌باره بعد از ازدواج محو و ناپدید شود. شما وقتی درون یک اتاق یـا درون یک کاخ یـا درون یک سیـاره تک و تنـها نشسته‌اید ممکن هست احساس تنـهایی کنید. اما اگر یک موجود دیگر با تفاوت‌های اساسی کنار شما بنشیند و به شما بگوید کـه مـی‌توان از پنجره متفاوتی همـین اتاق و کاخ و سیـاره را بـه گونـه دیگری دید، شما دیگر تنـها نیستید. بـه زبان خیلی ساده همـه چیزهایی کـه تنـهایی شما را شکل مـی‌دهد ناگهان از تنـها بودن مـی‌افتند و چند که تا مـی‌شوند و این امر باعث مـی‌شود کـه دو نفر درون یک اتاق یـا یک کلبه سال‌های کنار هم باشند بدون این‌که احساس تنـهایی آنـها را آزار دهد.

برعوقتی یکی از آن دو نفر اصرار داشته باشد کـه نفر دیگر را حتما شبیـه خودش کند، فاجعه‌ای بدتر از تنـهایی رخ مـی‌دهد. این‌که آدم درون اتاق و کلبه خودش تنـها باشد یک موضوع است، اما این‌کهی را بـه زور درون کلبه‌ای غریبه و بیگانـه با طبیعتش زندانی کنند و بگویند حتما حتما از این پنجره طلوع و غروب خورشید را نظاره‌گر باشد، این تنـهایی دیگر از مرگبار و کشنده هست که فرار از آن گاهی ارزشمندترین کاری هست که انسان بـه نظرش مـی‌رسد.

بله ازدواج مـی‌تواند تنـهایی انسان را برطرف کند. بـه شرطی کـه تفاوت‌های زوج و شریکی کـه قرار هست شریک تنـهایی‌مان شود را بپذیریم و نگاه متفاوت او بـه زندگی را ارج نـهیم و اصراری نداشته باشیم کـه او را با خودمان هم‌نگاه سازیم.

وقتی این اتفاق مـی‌افتد، هر وقت احساس تنـهایی مـی‌کنیم کافی هست کنار جفت خود برویم و از او بخواهیم با نگاه متفاوتش بـه دنیـا برایمان درون مورد زندگی صحبت کند. او دنیـایی را کـه مـی‌بیند و با دنیـای ما حتما متفاوت است، تفسیر مـی‌کند و ما جریـان گرم دیگر تنـها نبودن را درون وجودمان احساس مـی‌کنیم.

*از سوی دیگر خیلی از آدم‌ها وقتی به منظور مدت زیـادی تنـها هستند، بدون فکر و تامل، به منظور خلاصی از این تنـهایی طاقت‌فرسا، بـه اولین مورد ازدواجی کـه سر راهشان سبز مـی‌شود جواب مثبت مـی‌دهند. اسم این حالت “تله تنـهایی” هست که حتما بی‌نـهایت مواظب آن بود.

اما درون مجموع، اگر قرار هست ازدواج راه‌حلی به منظور رفع تنـهایی ما، و نـه تنـهاتر ساختن ما باشد، این خودش یک دلیل عالی به منظور استقبال از اتفاق ازدواج است.

مساله‌ای بـه نام رشد

ما درختی هستیم کـه هرگز از رشد نمـی‌افتیم. حتی اگر چشم روشن‌بینی داشته باشیم و به دنیـا واقعا همان‌گونـه کـه هست نگاه کنیم، بـه وضوح متوجه مـی‌شویم کـه همـه چیز درون حال رشد و بزرگ شدن است. حتی خشک شدن برگ درخت‌ها درون پاییز هم یک جور رشد و بلوغ هست و درون یک جمله مـی‌توان گفت کـه دنیـا آفریده شده هست تا رشد کند و از این چیزی کـه هست بـه چیزی کامل‌تر تبدیل گردد.

ما آدم‌ها هم درون زندگی از این حادثه بی‌بهره نیستیم. ما نیز موجوداتی طالب رشد هستیم. یک آدم تنـها و مجرد مـی‌تواند که تا حد زیـادی درون عرصه‌های مختلف زندگی رشد کند. ادامـه تحصیل دهد و به مدارج عالی تحصیلی برسد. یـا بـه بدن خود برسد و زیباترین و سالم‌ترین بدن روی زمـین را داشته باشد. همـین‌طور مـی‌تواند درون امور اقتصادی فعال شود و بیشترین ثروت ممکن را به منظور خود جمع کند. اما جنبه‌هایی از زندگی وجود دارد کـه به تنـهایی نمـی‌توان درون آن حوزه‌ها رشد کرد و گسترش یـافت. درون بعضی از عرصه‌های زندگی حتما حتما دو نفری قدم نـهاد و به صورت مشترک درون آن عرصه‌ها رشد کرد.

برای مثال احساس زیبا و متعالی پدر یـا مادر شدن را فقط وقتی ازدواج مـی‌کنی مـی‌توانی دریـابی. یک موجود تک و تنـها کـه همـیشـه از ازدواج گریزان هست و یـا طالب پیوندهای موقتی هست نمـی‌تواند این حس باشکوه را دریـابد. وقتی اتفاق پدر شدن یـا مادر شدن رخ مـی‌دهد کل بدن انسان متحول مـی‌شود و خودش را به منظور این حادثه بزرگ و طلایی آماده مـی‌کند. تلاش به منظور بزرگ موجودی ظریف و شکننده کـه بدون کمک والدین هیچ کاری از او برنمـی‌آید یکی از زیباترین و باشکوه‌ترین تلاش‌هایی هست که بـه یک‌باره دید انسان نسبت بـه زندگی را تغییر مـی‌دهد و بین نگاه یک و پسر مجرد و یک زوج عیـالوار تفاوتی عظیم را باعث مـی‌گردد.

وقتی ازدواج مـی‌کنیم حوزه‌های جدیدی از رشد و گسترش مقابل چشمان ما آشکار مـی‌گردد. ایثار و از خودگذشتگی، محبت بدون انتظار بازگشت، خوشحال شدن از شادی دیگری و شریک شدن درون غم و اندوه شریک زندگی، پوست ترکاندن به منظور تغییر سطح درآمدی و مـهارتی به منظور تامـین مایحتاج زندگی مشترک و… همـه و همـه از جمله حوزه‌ها و عرصه‌های جدید و متفاوتی هستند کـه فقط با ازدواج مـی‌توان این عرصه‌ها را دید و در آنـها حضور یـافت و رشد و گسترش روح و جسم و ذهن را درون این حوزه‌ها تجربه کرد.

اما از سوی دیگر مـی‌بینیم کـه خیلی وقت‌ها شریک زندگی انسان نـه تنـها بـه رشد و تعالی و گسترش سطوح ذهنی و جسمـی و روانی انسان کمک نمـی‌کند، بلکه بـه صورت مانعی جدی و متعصب بر سر راه ظاهر مـی‌شود و با مانع‌تراشی‌های جورواجور و حتی بسیـاری اوقات با تهدید و ارعاب و باج‌گیری و انواع شیوه‌های خشن سعی مـی‌کند حتی آرزوی رشد و پیشرفت را، لااقل درون دو دهه اول ازدواج از شریک زندگی خود بگیرد. بـه زبان خیلی ساده فردی کـه در ایـام مجردی مـی‌توانست بـه راحتی درون حوزه‌های معمولی زندگی پیشرفت کند و به سطوح عالی‌تری دست یـابد، بعد از متاهل شدن و ازدواج مجبور مـی‌شود از عادی‌ترین حقوق رشد و پیشرفت محروم شود و مانند یک اسیر منتظر بماند که تا چه موقع اجازه آزادی مشروط او صادر شود. بـه روشنی مشخص هست که این شکل ازدواج نـه تنـها راه‌حلی به منظور مشکل رشد و بلوغ فرد نیست بلکه خودش بـه عنوان یک مشکل و مساله جدید درون مقابل دو شریک زندگی ظاهر مـی‌شود. بدیـهی هست که به منظور این حالت اتفاق ازدواج بدترین رخدادی هست که مـی‌تواند رخ دهد. برعاگر ازدواج راه‌حلی باشد به منظور تداوم رشد و گسترش روانی، ذهنی، جسمـی فرد درون عرصه‌های قدیم و تازه، بدیـهی هست که استقبال از ازدواج یک ضرورت انکارناپذیر است.

مساله‌ای بـه عنوان کمبودزدایی

به نظر بسیـاری آدم‌ها، دو نفر زمانی مـی‌توانند شریک مناسبی به منظور زندگی همدیگر باشند کـه بتوانند یکدیگر را کامل کنند. از قدیم یک زن و شوهر مناسب را شبیـه دو نیمـه شکسته کوزه‌ای مـی‌دانستند کـه وقتی کنار هم قرار گیرند یک کوزه یـا گلدان یـا آیینـه سالم و بی‌نقص را ایجاد مـی‌کنند.

ازدواج اتفاقی هست که رفع کمبودهای طرفین، وقتی کنار با هم باشند را قول مـی‌دهد. بنابراین مـی‌توان آن را راه‌حلی به منظور جبران نواقص و کاستی‌ها دانست.

اما همـین انتظار کامل بودن فرد مقابل باعث مـی‌شود کـه بسیـاری اوقات ازدواج بـه بدترین اتفاق زندگی یک فرد تبدیل شود.

برای مثال فرض کنید فردی ترسو و بزدل هست و مـی‌خواهد همسری اختیـار کند کـه از او شجاع‌تر باشد و بتواند درون زندگی این نقص کمبود شجاعت او را جبران کند. حال فرض کنید شریک زندگی او بـه غلط و فقط به منظور این‌که جواب مثبت را بگیرد خود را شجاع‌ترین موجود روی زمـین جا بزند. بـه نظر شما وقتی این پیوند شکل گرفت و آن دو زیر یک سقف رفتند و چند صباحی از زندگی مشترکشان گذشت، آیـا دو موجود ترسو و بزدل درون کنار هم مـی‌توانند زندگی موفقی داشته باشند؟ شریک جدید فقط مـی‌تواند ترس بیشتری را بـه فرد مقابلش منتقل کند و چگونـه ممکن هست فردی از این‌که نقص و کمبودهای زندگی‌اش نسبت بـه قبل بیشتر شود خوشحال‌تر باشد!؟ بدیـهی هست که این ازدواج حادثه موفقی نیست و اگر از هم گسسته نشود که تا آخر عمر با ناراحتی و عذاب سپری خواهد شد.

وقتی دو نفر مـی‌خواهند با هم ازدواج کنند و طرف مقابل اصرار دارد کـه شریک زندگی‌اش حتما سواد کافی داشته باشد. از ثروت کافی برخوردار باشد. شغل دایم و قابل اعتمادی داشته باشد و از فساد اخلاقی مبرا باشد، طبیعی هست که این شرایط همـین‌طوری مطرح نمـی‌شوند و فردی کـه این شرایط را طرح مـی‌کند درون واقع بـه زبان بی‌زبانی دارد بـه شکلی کمبودها و کاستی‌های خودش را بیـان مـی‌کند یـا درون خوش‌بینانـه‌ترین حالت از این کمبودها و نواقص گریزان است. مثلا خودش ثروت دارد و نمـی‌خواهد فردی فقیر و تنگدست بـه طمع ثروتش شریک زندگی‌اش شود و یـا خودش درون سطح بالاتری از سواد و دانش قرار دارد و نمـی‌تواند فردی با نگاه محدود و قالبی و ساده را درون زندگی بـه عنوان شریک تحمل کند.

حال اگر یکی از طرفین با فریب خودش را صاحب این کمالات و خصیصه‌ها نشان دهد و با حیله سعی کند قبل از ازدواج خودش را صاحب همـه شرایط طرف مقابل بنمایـاند و بعد از ازدواج، بنا بر اصل کار از کار گذشته و باید تسلیم شد، اصرار داشته باشد کـه شریک زندگی‌اش از شرط‌های خود کوتاه بیـاید و آنـها را نادیده بگیرد، این پدیده نـه تنـها ازدواج را بـه یک بازی فریبکارانـه و نامـیمون تبدیل مـی‌کند، بلکه از همان ابتدا سنگ یک بنای فریبکارانـه را درون زندگی مشترک بنا مـی‌گذارد و اگر مثبت بودن مجله موفقیت بیش از این اجازه پرداختن بـه این موضوع را ندهد حتما گفت کـه این شکل ازدواج اصلا چیز خوبی نیست.

بله! این‌که با حادثه ازدواج حتما دو نفر مکمل هم شوند و یکدیگر را کامل کنند، چیز خوبی هست اما این‌که یکی از طرفین انتظار داشته باشد طرف مقابل حتما کاستی‌ها و خلاهای روحی و ذهنی یـا مادی او را پر کند و اگر چنین نکند بـه درد نمـی‌خورد، این انتظار باعث ایجاد مشکل جدیدتری بـه صورت احساس بد و ناخوشایند مورد سوء‌استفاده قرار گرفتن و حس بردگی و خواری و حقارت درون فرد مقابل مـی‌گردد کـه نـه تنـها راه‌حل بودن اتفاق ازدواج را زیر سوال مـی‌برد بلکه برعبه عنوان یک عامل مشکل‌آفرین مورد نفرت افراد مجرد و تنـها نیز مـی‌شود.

حال با توجه بـه کمبود فضای مقاله اجازه دهید بحث را جمع کنیم و ادامـه بررسی این نگاه متفاوت بـه حادثه ازدواج را بـه خودتان واگذار کنیم. بـه نظر شما بـه جز مشکلات و مسایل کلی کـه تا این‌جا عنوان و بررسی کردیم، اتفاق ازدواج وقتی قرار باشد راه‌حلی به منظور رفع مشکل و برطرف ساختن موانع و حل مسایل باشد، این مسایل و مشکلات و موانع چه چیزهای دیگری مـی‌توانند باشند؟

برای این‌که جواب این سوال را پیدا کنید لازم نیست زحمت زیـادی بکشید. کافی هست به زندگی‌های مشترک آدم‌های اطراف خود دقت کنید. از معجزه ازدواج وقتی خوب عمل مـی‌کند، شگفت‌زده خواهید شد.

منبع: مو های بینی چه فایده ای دارد موفقیت -بازنشر – www.abartazeha.com




[ازدواج چه فایده‌ای به منظور من دارد؟ مو های بینی چه فایده ای دارد]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 22 Jul 2018 07:45:00 +0000